قداست شهید

از نظر اسلام هر کس به مقام و درجه شهادت نائل آید، یعنی واقعاً در راه هدفهای عالی اسلامی  به  انگیزه برقراری ارزشهای واقعی بشری کشته شود به یکی از عالیترین و واقعی ترین درجات و مراتبی که یک انسان ممکن است به آن دست یابد رسیده است. اما  باید دید منشأ قداست شهید چیست؟ آیا کشته شدن مقدس است ؟.

در اسلام وقتی می خواهند مقام کسی را بالا ببرند او را با شهید برابر می کنند . مثلاً می گویند اگر طالب علم ، حقیقتاً انگیزه اش تقرب به خدا و خدمت باشد و در طی کسب علم بمیرد شهید از دنیا رفته است این نشان دهنده ارزش و قداست شهید است اما کلمات به خودی خود در قالب لغت به جهت لفظ بودن قداستی ندارند . این بینش و اعتقاد است  که قداست می بخشد و دراسلام کلمه شهید قداستی خاص دارد که حاله ای از نور آن را فرا گرفته است .خون شهید چنان اثر گذار است که هر روز بهتر از روز قبل گره گشایی می کند و جامعه را پویا و بالنده نگه می دارد.

از نظر اسلام هر کس به مقام و درجه شهادت نائل آید، یعنی واقعاً در راه هدفهای عالی اسلامی  به  انگیزه برقراری ارزشهای واقعی بشری کشته شود به یکی از عالیترین و واقعی ترین درجات و مراتبی که یک انسان ممکن است به آن دست یابد رسیده است. اما  باید دید منشأ قداست شهید چیست؟ آیا کشته شدن مقدس است ؟.

ما می دانیم مرگ و میرهای اشخاص انواع و اقسام دارد :

۱- مرگ طبیعی: شخص  عمر طبیعی خود  را  به  پایان می رساند  و  به طور طبیعی می میرد. این گونه مرگها طبیعی به نظر رسیده و جزء بایدها محسوب میشود و حزن و اندوه خاص خود را در پی دارد و نمود شاخصی  از خود به جای نمی گذارد .

۲- مرگ اخترامی در اثر بیماریها: مثلاً حصبه ، وبا ، و غیره ، یا در  اثر حوادث  یا سوانحی از قبیل زلزله و سیل .علت این مرگ ها بروزحوادث غیرمترقبه است و فقط تاسف دارد.

۳- مرگهایی که پای یک جنایت در کار است : یعنی مرگهایی که از طرف مقتول هیچ عملی صورت نگرفته و قاتل صرفاً به موجب هوی و هوس خود که وجود طرف را مزاحم منافع خود تشخیص می دهد او را به قتل می رساند . در روزنامه ها می خوانیم که  فلان زن  فرزند  خردسال شوهرش را سر به نیست کرد ،  به خاطر اینکه مورد علاقه شوهرش بوده و می خواسته قلب شوهر منحصراً در تملک خودش باشد یا فلان مرد به دلیل اینکه فلان زن عشق او را نپذیرفته او را کشته است ، یا در تاریخ می خوانیم که فلان حکمران همه فرزندان حکمران دیگر را قتل عام کرد که در آینده رقابت نکنند . در این گونه جریانها از ناحیه قاتل ، جنایت و خباثت  وجود دارد و عملش نفرت انگیز تلقی می شود و در ناحیه مقتول ، مظلومیت ، بی دخالتی ، نفله شدن و هدر رفتن وجود دارد و عکس العملش در انسانهای دیگر تأسف و ترحم است . بدیهی است که این چنین مردن در عین اینکه تآسف انگیز و ترحم خیز است ، تحسین آمیز نیست ، افتخار شمرده نمی شود زیرا مقتول به هیچ وجه دخالتی نداشته است ، حسادت ، عداوت وحقارت طرف موجب شده که بی سبب کشته شود.

۴- مرگهایی که خود آن مرگها جنایت است : از قبیل خود کشی ها این گونه مرگها نفله کردن و هدر دادن خود است ، بدترین انواع مرگهاست . کسانیکه در تصادف اتومبیل کشته می شوند و خود مقصرند ، مرگشان از این قبیل مرگها است و همچنین کسانیکه در راه یک گناه به هر شکل و به هر صورت باشد کشته شوند از این قبیلند .

 

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://malaaek.ir/?p=8719

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: