خاطرات
شوخی با شهادت
بـرای عـملیات والـفـجر۱۰ مـا پست امـداد رو لـب اسکله ساخته بودیم. برای حمل مجروحین و شهدا مجبور بودیم سوار قایق بشیم و از روی سد دربندیخان رد شویم تا به اسکله برسیم.عراق هم یک تانک اونور اسکله …
هفتصد رکعت نماز دریک شب
خاطره برادر سیدمحمدجواد علوی نسب از خوانده هفتصد رکعت نماز دریک شب توسط شهید بهزد غیاثی
شهید زنده، جانباز سرافراز حاج حسن جوانمردی
چند سال پیش، فردی در درمانگاه پوست بیمارستان بقیهالله تهران نزدم آمد. صدایش گرفته بود؛ صدای تنفس(خس خس) و سرفههایش حکایت از دردهای سالیان متمادی
شهدا
شهید محمدحسین مردی ممقانی
سرانجام خانوادهاش را راضی کرد و به آذرشهر برگشت و از آنجا به همراه عدهای دیگر از پاسدارها به تهران رفت. محمد حسین در سپاه تهران با توجه به نیاز سازمانی سپاه تقسیم شد و با چهار نفر دیگر برای گذراندن دورهی پزشکیاری به بیمارستان شهر همدان اعزام شدند. با توجه به هوش خوبی که داشت، توانست دورهی پزشکیاری را با نمرهی بالایی در آزمون عملی، پشت سر بگذارد. در همان ایام، فاجعهی کردستان که با بریدن سر تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران به اوج خود رسیده بود، دل همه را به درد آورد.
شوخی با شهادت
به اتفاق ۶-۷ نفر از بچه ها سوار قایق شدیم تا به اسکله بـرویـم، تـــرس هم داشتیم که چجوری این قسمت رو رد کـنـیم؟! مـن یـهـو اونجا تو قایق یاد آقای سعید تاجیک افتادم که لحظه های سخت و مـوقـیعت های خطرناک آرزوی شهادت می کـرد.
مـنـم یـهـو کرم افتاد تو تنم گفتم بذار بچه هارو بترسونم و دست به دعا شدم.
۲۲ بهمن؛ روز پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد
در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، تاریخ نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) به نقطه عطف خود رسید. در روز ۲۲ بهمن سرانجام مبارزات مردم مسلمان به بار نشست و پادشاهی ۲۵۰۰ ساله و ظلم و استبداد بیش از ۵۰ ساله رژیم پهلوی در ایران، ریشه کن شد و به خواست الهی حکومت جمهوری اسلامی تأسیس شد.
برادر مجتبی عسگری از زبان همسر و همسنگرش
حاج مجتبی عسگری و همسرش را خیلیها از «ایستاده در غبار» میشناسند؛ زوج امدادگری که در کردستان پا به پای حاج احمد متوسلیان، هم زخم مجروحین را درمان میکردند و هم برای دفاع از مردم با کومله و دمکرات میجنگیدند. حکایت دعوای حاج احمد با آقای عسگری که آن روزها مسئول بیمارستان بود هم یکی از سکانسهای به یادماندنی آن فیلم شد؛همان خاطره معروفی که متوسلیان بخاطر عوض نشدن لباس یک مجروح، حسابی رفیقش را مواخذه کرد.
- پربازدیدترین ها
- داغ ترین ها