یک خاطر:
نیمه شبی در پاییز سال ۱۳۶۵ برای کاری به ساختمان بهداری لشکر۲۷ محمدرسول الله(ص) در پادگان دوکوهه رفتم، از پنجره اتاق، شهید بهزاد غیاثی و برادر مسعود نوری را دیدم که مشغول نماز بودند، مزاحمشان نشدم.
فردایش آقا مهدی برای همان کار مورد نظر در ستاد پیش من آمد و ضمن صحبت خصوصی گفت: دیشب توانستم هفتصد رکعت از قضای نمازهایم را بهجا بیاورم.
از این که بدهیهایش به درگاه الهی را تسویه میکرد خیلی خوشحال بود.
راوی: برادر سید محمد جواد علوی نسب.